از جنبش اشغال وال استریت تا جنبش جهانی بیداری اسلامی
بصیرت از دیدگاه رهبری، بیداری اسلامی
بیداری اسلامی و حمایت از جنبش 99%
درباره وبلاگ


این وبلاگ بر آن هست تا جنبش بیداری اسلامی در سراسر دنیا را حمایت کند پس با ما همراه باشید.

پيوندها
افزایش تضمینی بازدید - افزایش پیج رنک
چاپار
سنگر دفاع از آرمانها
دانلود رایگان
ردیاب خودرو

تبادل صحبتهای ناگفته
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان بصیرت از دیدگاه رهبری، بیداری اسلامی و آدرس ellahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.









ورود اعضا:

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 59
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 59
بازدید ماه : 687
بازدید کل : 57940
تعداد مطالب : 181
تعداد نظرات : 5
تعداد آنلاین : 1



فال امروز


<-PollName->

<-PollItems->

Check Page Rank of your Web site pages instantly:

This page rank checking tool is powered by Page Rank Checker service

نويسندگان
علی علیکرمی

آخرین مطالب
<-PostTitle->


 
یک شنبه 7 اسفند 1390برچسب:, :: 12:52 :: نويسنده : علی علیکرمی

شاره: نویسنده با تفکیک بین ویژگی‌های عمومی و اختصاصی بیداری، به بررسی جنبش  وال استریت پرداخته و در ادامه دو نکته اساسی و قابل توجه را درباره آینده‌پژوهی نظام جهانی بیان کرده است.


در تغییرات سیاسی و اجتماعی، مفاهیم انقلاب، اصلاحات، کودتا، شورش و... نام‏آشنا هستند. در این میان مفهوم بیداری گرچه که در همه‏ی آن‏‎ها مستقر است اما تازه و نو می‏باشد. بیداری چیست؟ برای انسانی که خواب است ممکن است چه اتفاقاتی رخ دهد؟ به او توهین شود، اموالش دزدیده شود یا حتی جان او گرفته شود. اگر انسان بیدار باشد، از خود دفاع می‏کند. حال می‏توانید انسانی را تصور کنید که ظاهراً بیدار باشد ولی در خواب به سر ببرد؟! اگر این دید خود را کمی وسیع‏تر کنیم به جای این‏که یک نفر را ببینیم، یک ملت را می‏بینیم. ملتی که بیدار شود، از حق خود دفاع می‏کند.
ویژگی‌های بیداری
مقوله بیداری را باید در فطرت جست‏و‏جو کرد. زیرا این مفهوم، جهان‌شمول است که همه‏ی انسان‏ها به شرط سلامت عقل، مدافع حق خود و مقابله‏کننده با ظلم هستند و با وجود محرک لازم برمی‏خروشند و ظلم را بر نمی‏تابند. ضرورت فراوان دارد درباره نظریه‏ی بیداری و به طور مشخص بیداری اسلامی، به مثابه یک مؤلفه‏ی تغییر اجتماعی و سیاسی کار شود. نظریه‏ای که ابتدا از سوی امام خمینی سلام الله علیه بیان شد. در مورد بیداری می‏توان دو دسته ویژگی را از یکدیگر بازشناخت.
1- ویژگی‏های عمومی
2- ویژگی‏های اختصاصی
ویژگی‏های عمومی مؤید عدالت‏خواهی- ظلم ستیزی و استکبار ستیزی-، آزادی و استقلال است و ویژگی‏های اختصاصی مؤید و معین نوع جهان‏بینی و مکتب اعتقادی ملت برپاخاسته است. با تحقق ویژگی‏های اختصاصی، قطعاً ویژگی‏های عمومی محقق شده است. تحولات اخیر منطقه با نوع جهان‏بینی توحیدی و بر پایه‏ی مکتب و دین اسلام آغاز گشته و مستمر است. بیداری عمومی ریشه در فطرت، وجدان و عقلانیت به فراخور عام دارد که در مثال بیداری اسلامی با وجود مکتب عدالت‏خواه و استکبار ستیز اسلام، کامل گشته است.
بیداری وال استریت
اما در این مجال، سر به سمت آن‏سوی کره‏ی خاکی چرخانیده و شاهد قضایای جنبش بیداری 99 درصد وال استریت و جنبش‏های ضد سرمایه‏داری خواهیم بود.
سرمایه‏داری در یک تعریف آکادمیک عبارت است از روحیه‏ی سودجویی و سرمایه‏گذاری مستمر سودها، با توسل به راه و روش عقلانی (عقل حسابگر). در یک نظام سرمایه‏داری هر فرد سرمایه‏دار، ‏الزاماً باید از تمام امکانات موجود برای کسب حداکثر سود استفاده کند؛ زیرا در غیر این ‏صورت محکوم به زوال و ورشکستگی است و به طور مشخص سرمایه‏داری تکیه بر کنش مبتنی بر سودجویی و تحقق سود با بهره‏گیری از فرصت‏های تجاری و به عبارت دیگر امکان‏پذیری فرصت‏های به ظاهر صلح‏آمیز بدانیم. (جلودار، ‏1389).
 آیا واقعاً سرمایه‏داری چنین است؟ (اصالت سودجویی هر فرد بر اساس موقعیت به اصطلاح صلح‏آمیز!).
آیا واقعاً در کشورهای اروپا و آمریکایی چنین می‏گذرد؟ آیا تمدن غرب بر پایه‏ی دموکراسی است؟ آیا در این دولت‏ها واقعاً مردم حکومت می‏کنند یا صاحبان قدرت و پول؟ ملت‏ها زمانی که ظلم و غصب حق خود و مال خود را ببینند، بیدار می‏شوند و حق خود را مطالبه می‏کنند. نظام سرمایه‏داری که بزرگ‏ترین ناقضِ عدالت و حقوق ملت‏ها است، امروز در نهاد حاکمیت کشورها جولان بی‏عدالتی می‏دهد. دموکراسی امروز در کشورهای اروپایی و آمریکایی خنده‏دار است؛ آیا حق حکومت با مردم است؟ در آمریکا هر کس بخواهد برای انتخابات تأیید صلاحیت شود، باید به سرمایه‏دار صهیونیست و فراماسون متصل باشد و خود نیز هم صهیونیست و فراماسون باشد.
وال استریت مرکز بورس و تجارت ایالت متحده‏ی آمریکا، خیابانی در محله‏ی منهتن شهر نیویورک است. ‏چرا نام این جنبش، 99 درصد است؟ مردم بیدار گشته‏ی آمریکا بر این اعتقاد هستند که صاحبان حکومت فقط یک درصدند و 99 درصد فقیر و مال‏باخته هستند و این جنبشِ همه‏ی آن 99 درصد است، که بیدارشده است و مؤلفه‏های استکبارستیزی و عدالت‏خواهی را در بیداری سرلوحه‏ی کار خود قرار داده است. جنبش «وال استریت را اشغال کن» حرکتی از سوی مردم بیدارشده‏ی آمریکاست که به طور مشخص، بورس آمریکا را به مثابه نمادِ سرمایه‏داری برای تسخیر هدف گرفته است؛ چون بر این باور است که حقوق‏شان تضییع شده است. تا امروز بیش از0 8 کشور آمریکایی، ‏اروپایی، ‏آسیایی، ‏استرالیایی و بیش از 1000 شهر بزرگ دنیا شاهد حضور بیداری ملت‏ها هستند. بحران اقتصادی، دولت یونان را در آستانه‏ی سقوط قرار داده است.
علل اقتصادی بحران
علت‏ این جریان چیست؟ ابتدا به علل اقتصادی می پردازیم.
نوع اعتراض حاضران در تجمعات ضد سرمایه‏داری، ارتباط مستقیم با ساختار اقتصادی و سیاسی دولت‏ها دارد. با بروز تغییر در ساختار اقتصادی این دولت‏ها، اصل نهاد حاکمیت آن‏‎ها در معرض تحول سیاسی قرار می‏گیرد. این علت‏شناسی جدای از نظر مردم، در مورد بازشناسی خود نظام لیبرال سرمایه‏داری، دو بعد دارد. اول؛ این نکته‏ی کلان و محوری است که بی‏شک نظام‏های اقتصادی و سیاسی‏ای که ریشه‏ی الحادی داشته باشد و از ساحت الهی به دور باشند؛ قطعاً روزی به پایان خط رسیده و شکست می‏خورند که نمونه‏ی آن نظام کمونیستی شوروی است. زیرا مبنای آن سرمایه و سودجویی است که همین مسئله به لحاظ داشتن بعد مادی صرف نابودی آن‏ را تضمین می‏کند.
دوم؛ مسئله‏ی موسوم به بحران اقتصادیِ نظام سرمایه‏داری است که در این نوشتار نماینده‏ی علت اقتصادی این بحران است. قصه از آن‏جایی آغاز می‏شود که سرمایه در نزد یک درصد سرمایه‏داران انباشت و منحصر می‏شود؛ کارگران، کارمندان و مردم (99 درص)  قدرت خرید کافی ندارند؛ لذا طرحی برای کاهش نرخ بهره وارد دستور کار می‏شود. این طرح دولتی است و عده‏ای از اقتصاددانان بر این باور هستند که این دخالتِ دولت در بازار، باعث بروز نهایی بحران در سال 2008 است؛ که سبب نام‏گذاری این سال به سال بحران شده‏است. اما این جا لازم است به یک نکته‏ی تاریخی و اقتصادی اشاره کنیم. در دهه‏ی 30 میلادی بحران شدیدی در اقتصاد سرمایه‏داری و به خصوص آمریکایِ مبتنی بر تئوری بازار به وجود آمد؛ به گونه‏ای که نرخ بیکاری به 25 درصد رسید و اقتصاد بسیاری از کشور‏ها فلج شده بود. سوال: چرا آن زمان جنبش‏های اجتماعی شکل نگرفت؟! بحران مذکور در زمانی رخ داد که طبق نظریه «آدام اسمیت»، دولت حق دخالت در بازار نداشت. پس سیاست اقتصادی سرمایه‏داری، نگاه خود را به سمت نظریه‏ی «کینز» چرخانید. نظریه وی مبتنی بر اجازه دادن به دولت برای دخالت در همان دهه‏ی 30 توصیه کرد آمریکا خود را به دیگر کشور‏ها مقروض کند، سپس در بورسِ خود، آن‏را جبران کند. در آن برهه این نظریه آمریکا را نجات داد. چند دلیل می توان ذکر کرد که چرا این جنبش‌های اجتماعی در آن دهه رخ نداد. یکی این‌که در دهه‏ی 30 گوشه‏ای از این اقتصاد در اختیار خود مردم بود؛ دیگری این‌که جرقه‏ی مناسبی مانند حرکت‏های بیداری اسلامی منطقه، وجود نداشت. ولی امروزه هم‌زمان با سقوط دیکتاتور‏های منطقه، نظامِ اجتماعی آمریکا دو قطبی گشت: ملت و دولت.
اساساً در نظام‏های دو قطبی، زمینه‏ی انقلاب و اعتراض فراهم‏ است و مردم خود را در مقابل دولتِ حامی سرمایه‏داران دیدند. هم‏چنین در این سال‏ها به اطلاعات سیاسی ملت‏ها نیز افزوده شده است. نکته‏ی نهفته‏ی همه‏ی این قضایا حمایت از سود صاحبان سرمایه است؛ زیرا نقدینگی‏ای که باید در اختیار مردم باشد، به دلیل بی‏عدالتی در برخورداری از دستمزدِ واقعیِ کارشان، قدرت خرید را در سطح جهان کاهش داده بود و حبابی از سود را برای سرمایه‏داران ایجاد کرده بود که در این برهه ترکید.
این مسئله از سوی آمریکا و در جریان وام‏های مسکن با نرخ پائین بهره بانکی، آغاز شد. کاهش نرخ بهره بدین معنی است که در ارائه وام بانکی به مردم، بهره‏ی کمی از آنان گرفته شود. البته خطا همین‏جاست. به قول اقتصاددانان با حباب ساپرایم به معنی کسانی که صلاحیت دریافت وام رهنی را نداشتند، روبرو شدند. اساساً در این مقوله، مردم توان اقتصادی برای وام مسکن ولو به صورت رهنی را نداشتند؛ به همین علت خانه‏های بسیاری در اختیار بانک‏ها قرار گرفت و چون اکثر دریافت‏کنندگان وام با همین مشکل روبرو بودند و حال بانک‏ها مانده‏اند و تعداد زیادی خانه‏ی مصادره شده، و عدم وجود نقدینگی و ورشکستگی بیمه‏ها، ‏بانک‏ها و... . نکته‏ی جالب توجه در مورد مصادره‏ی خانه‏ها این است که بانک‏ها، آن‏ها را به مزایده گذاشته ولی به دلیل عرضه‏ی فراوان و تقاضای کم، قیمت‏ها را به  اجبارکاهش داده و همین کاهش قیمت موجب می‏شود که بانک‏ها هیچ وقت به پول اولیه‏ی خود، یعنی همان پولی که به مردم وام داده‏اند نرسند؛ و این یعنی سقوط بانک. تعداد زیادی از مردم بیکار، ‏فقیر و گرسنه و بی‏خانمان خود را در مقابل تسخیرکنندگان حقوق و خانه‏هایشان می‏بینند و جرقه‏ی لازم برای بازشناسی خود با نام 99 درصد، در مقابل یک درصد سرمایه‏دارِ غاصب زده می‏شود و جنبش «وال استریت را تسخیر کن» آغاز می‌گردد.
 بحث ما در مورد آمریکا است؛ چگونه است که در دیگر نقاط جهان این جنبش سرایت کرده است؟ اپیدمی بودن این جریان به این علت است، که اقتصاد جهانی بسیار به هم گره‏خورده است و تشکیل نهادهای پولی مانند اتحادیه اروپا، ‏صندوق بین‏المللی پول و... آن‏‎ها را نسبت به هم تأثیر پذیر و تأثیرگذار کرده است که این ریشه در همان نظریه‏ی کینز دارد. در این‏جا باز هم کشورها رتبه‏بندی می‏شوند. یونان که امروز در اوج فاجعه و رکود اقتصادی البته همراه با جنبش مردمی روبه‏رو است، هیچ‏گاه در گروه 8 G - هشت کشور صنعتی دنیا- جای نمی‏گیرد. پس در درجه‏های پایین‏تر باید با نتایج این بحران دست و پنجه نرم کند. در نظام سرمایه‏داری بسیار با انحصار در قدرت و ثروت و تقسیم‏بندی با ترتیب بالا به پائینِ رتبه‏ی کشورها، روبه‏رو هستیم که عین نقض عدالت است و بعد ماهیتی لیبرال سرمایه‏داری حتی انسان‏ها و نژادها و رنگ‏ها را هم رتبه‏بندی می‏کند؛ مانند جریان سیاهان و سفیدها در آمریکا و...
حرف‌های تجمع‌کنندگان وال استریت
مردمی خسته از بی‏عدالتی، ‏تبعیض و انحصار سرمایه‏داران که در عین صاحب حق بودن، مورد حمله و بازداشت پلیس آمریکا قرار می‏گیرند. آن‏‎ها در ابتدا صاحبان سرمایه را مقصر می‏دانند و دامن خود را از آنان جدا می‏کنند و در مقابلِ منازل آنان تجمع می‏کنند. دوم؛ جنگ‏افروزی آمریکا و متحدانش که بسیاری از منابع مالی کشور را به جای آن‏که در اختیار نیازمندان و طبقات پایین جامعه بگذارند، صرف تولید اسلحه می‏کنند. سوم؛ وابستگی دولت‏ها به ویژه دولت آمریکا به صهیونیست‏ها، به گونه‏ای که سران صهیونیست به خاطر سرمایه‏دار بودن به آنان خط و مشی می‏دهند؛ مانند «رام امانوئل» رئیس دفتر اوباما که در ارتش اسرائیل خدمت کرده و حتی مجروح شده است و از معلولیت رنج می‏برد. جالب آن است که قبل از پیروزی اوباما در انتخابات، روزنامه‏ی اسرائیلی، هاآرتص وی را رئیس دفتر اوباما معرفی کرده بودند و این در حالی بود که رسانه‏های آمریکایی هم خبر نداشتند. (ایزدی، ‏1390). این مطلب، گواه این است که صهیونیست‏ها و فراماسون‏ها، صاحبانِ سرمایه و البته صاحبان آمریکا هستند؛ ‏آمریکا هر آنچه تلاش کند برای جریان صهیونیسم بین‏الملل است. هم چنین «دنیس راس»، رئیس مرکز پژوهش سیاست‏گذاری مردم یهود در تلاویو بوده و پس از پیروزی اوباما مسئول پرونده هسته‏ای ایران شد! اینک ملت بیدارشده‏ی آمریکا در خیابان وال استریت مانند دیگر ملت‌ها پرچم اسرائیل را به آتش می‏کشند. این خود اولا اثبات پیش بینی ولی معظم فقیه در رسیدن این موج بیداری به اروپا و به تبع کل مردم تحت سلطه‏ی سرمایه‏داری است و در ثانی ایجاد موج جهانی بیداری در مقابل مصداق ظلم یعنی نظام سرمایه‏داری است.
بحث در باب صهیونیسم، سرمایه‏دارانِ غاصبِ حقوق ملت‏ها و ملت آمریکا یا همان 99 درصد و جریان تاریخی فراماسونری بسیار مفصل است.
بعد از تبین ویژگی عمومی قیام وال استریت، دو نکته کلیدی و اساسی درباره جنبش‌ها را مرور کنیم.
 جنبش ماندگار:
نکته اول، ماندگاری جنبش‌هاست. همه این حرکتها نوید جهانی نو و جدید است. چه حرکت‏هایی که با صبغه‏ی کاملاً مردمی و خودجوش بر خلاف میل سرمایه‏داران دنیا از تونس آغاز گشته و منجر به سقوط دیکتاتورهای وابسته به غرب و نظام سرمایه‏داری با الهام‏گیری از انقلاب اسلامی ایران و با هدف بازگشت به حقوق و هویت اسلامی شده است و چه حرکت‏هایی که در پس این موج بیدارکننده در دنیا، با آغاز جنبش سامان یافته‏ی «وال استریت را اشغال کن» شروع شده است. امروزه بسیاری از کارشناسان اقتصادی بر این باور هستند که سرمایه‏داری به پایان خط رسیده و رو به نابودی است، و اگر هم امیدی به زنده بودن آن است، به وسیله‏ی ابزار‏های مقطعی و نامطمئن، مانند غارت و جنگ افروزی است. و الا نهادها و اجزای فکری و اقتصادی لیبرالیسم و جهان‏بینی سکولاریستی، در حال نابودی هستند. ماندگار بودن و قطعی بودن پیروزی این بیداری، به این علت است که هم امکان ایجاد زندگی سالم و تأمین‏شده در آمریکا و همچنین پاک کردن این جنبش‏ها از تاریخ و ذهن ملت و به دست فراموشی سپردن آن ممکن نیست، حتی اگر سرکوب شوند؛ مگر با پا گذاشتن بر سهم‏خواهی سرمایه‏داران و انحصارگری آنان  که اگر این مهم محقق شود، قطعاً آنان نابود می‏شوند و سرمایه‏داری سرمایه‏سالاران به پایان می‏رسد و حرکت در مسیر عدالت آغاز می‏شود و آرمان ساخت این دنیایی(سکولاریسم) و پایان تاریخ بودن لیبرالیسم به پایان می‏رسد.
 سه مؤلفه در مورد ماندگاری این جنبش‏ها مطرح است:
بعد زمان: زمان در این حرکت‏ها بسیار مهم است؛ زیرا در مورد تغییرات اجتماعی دو نقش را ایفا می‏کند. یک: با گذر زمان مسائل عیان می‏شود و باید در قبال این جنبش صبر کرد و لحظه به لحظه ابعاد گسترده‏ی آن را شناخت. دوم: ملت‏های بیدار باید به صبر تمسک بجویند و در حرکت‏های خود پایدار باشند و با تجهیز و گسترش آن تا رسیدن به نتیجه ادامه دهند.
2- بعد مکان: نقش مهم مکان در این جنبش ارتباط با نشر این حرکت‏ها و پیام‏های آن دارد. گسترش و فراگیری مکانی از کشوری به کشور دیگر تضمین کار را بیشتر می‏کند. افزایش مکان‏های اعتراض مثلاً ارتقاء از 80  کشور به بیش از آن و تسخیر مکان‏های دیگر در رسیدن به نتیجه بسیار موثرتر است.
3- بعد سطح‏شناسی: همه‏ی این حرکت‏ها در داشتن ویژگی‏های عمومی بیداری قطعاً مشترک‏اند؛ اما از سطوح متفاوتی برخوردارند. گاهی مقابله در برابر سرمایه‏داری صرفاً مطالبه‏ی حق مالی یا خوراکی باشد، و گاهی هم ممکن است در سطح مطالبه‏ی بازگشت به فطرت مثلاً استقرار دین در نهاد حاکمیت باشد. باید ضمن سطح‏شناسی این حرکت‏ها، همه‏ی آنان را حفظ و در عین وحدتِ رویه در یک راستا دید؛ زیرا از دشمن ظالم و واحدی برخوردارند و به دلیل داشتن سطوح مختلف از ارزش کار آنان کم نکنیم و آنان را از دایره‏ی واحد بیداری خارج نکنیم.
جنبش جهانی بیداری اسلامی:
نکته اساسی و کلیدی دوم، مسیر این جنبش‌هاست. حرکت‏هایی مانند جنبش «وال استریت را تسخیر کن» از نوع بیداری عمومی است. از لحاظ واقعیت راهبردی که جهت کار را در مسیر حقیقی معین کند، تغذیه شده است؛ ولی به زعم شما کدام مکتب فکری توان پاسخ به فطرت تشنه و بیدار ملت‏ها را دارد؟
با نگاه از مبدأ، یعنی خالقیت خداوند و وحدت در مکتب و راه و رسم بندگی و زندگی، پاسخ «اسلام» است، که دینِ نزد خداوند می‏باشد. بشر امروز تشنه‏ی بازگشت به فطرت و جهان‏بینی توحیدی است، که «اسلام» تأمین‏کننده‏ی این نیاز به عنوان کامل‏ترین، ‏جامع‏ترین و قطعی‏ترین دین نزد خداوند است. پس ضروری است همان‏گونه که امام خامنه ای در سفر کرمانشاه بیان داشتند، نخبگان، خود را برای موقعیتی جدید برای ابلاغ پیام به جهانیان و بر ملاساختن حقیقت آماده کنند. به این صورت است که بیداری موج یک‏پارچه‏ای به خود می‏گیرد و آن موج بیداری اسلامی باشد و بشریت پا به عرصه‏ی حقیقت و عدالت گذارده و با نفی کافران و مستکبران در فضای فطرت الهی تنفس کنند و منتظرانی صالح برای ظهور مصلح باشند و این‏گونه است که «جنبش جهانی بیداری اسلامی» شکل می‏پذیرد. ان‌شاءالله.



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: